نیستیبی سبب منم

ساخت وبلاگ
از کتاب هایم یک مرد می سازمشبیه تو شایدیک مرد کاغذی که فرهنگ با پوست و گوشتش آمیختهکه مرا عجیب دوست دارد چون قلبش را از رمان های عاشقانه ساخته امو شجاع استچون مغزش را از داستان های جنایی و حماسی ساخته امحالا کلمات مردم را نمیفهممعاشقانه هایمان استاد و شاگردیست..... نوشته شده توسط صبا موسوی در سه شنبه ۱۳۹۶/۰۷/۱۱ | نیستیبی سبب منم...ادامه مطلب
ما را در سایت نیستیبی سبب منم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : tamayoza بازدید : 18 تاريخ : پنجشنبه 17 اسفند 1396 ساعت: 19:26

از کتاب هایم یک مرد می سازم

شبیه تو شاید

یک مرد کاغذی 

که فرهنگ با پوست و گوشتش آمیخته

که مرا عجیب دوست دارد 

چون قلبش را از رمان های عاشقانه ساخته ام

و شجاع است

چون مغزش را از داستان های جنایی و حماسی ساخته ام

حالا کلمات مردم را نمیفهمم

عاشقانه هایمان استاد و شاگردیست.....

نوشته شده توسط صبا موسوی در سه شنبه ۱۳۹۶/۰۷/۱۱ |
نیستیبی سبب منم...
ما را در سایت نیستیبی سبب منم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : tamayoza بازدید : 34 تاريخ : دوشنبه 29 آبان 1396 ساعت: 19:03

از جایی شنیدم باید تو را محاکمه کنند...
ترس از نبودنت دیوانه ام می کند!
تو با همه ی آواها تو با همه ی حرف ها پیوند خورده ای...
بعد از تو من هرگز نمی توانم به شیشه ها نگاه کنم و غصه ی پیراهنت را بخورم که از روی بند رخت به زمین افتاده.
بیا و تمام این کابوس ها را تمام کن
نیستیبی سبب منم...
ما را در سایت نیستیبی سبب منم دنبال می کنید

برچسب : مثل,رود,جاری,هستی, نویسنده : tamayoza بازدید : 30 تاريخ : جمعه 27 مرداد 1396 ساعت: 8:54

جرأت نوشتن به خودم میدهم؛کلمات را پشت سر هم قطار می کنم!

نمی شود از نوشتن فرار کرد؛وقتی نمی نویسم وقتی نمی خوانم زندگیم به معنای واقعی غم انگیز می شود؛

مثل همین روزها  که در امتداد باران روی سنگفرش خیابان می رود.

نوشته شده توسط صبا موسوی در جمعه ۱۳۹۵/۰۹/۱۹ |
نیستیبی سبب منم...
ما را در سایت نیستیبی سبب منم دنبال می کنید

برچسب : بِأَیِّ,ذَنبٍ,قُتِلَتْ, نویسنده : tamayoza بازدید : 31 تاريخ : جمعه 27 مرداد 1396 ساعت: 8:54

یه تجدید پیمان باعث تمایز امشب از شبای دیگه شده!نه صرفا به خاطر تولدم،نه؛به خاطر وجود یه مرد بزرگ توی زندگیم؛یه مردی که وجودش توی این ۲۲سال عمرم یک ساله شده. هر چند غریب ،دورامّا صمیمی و تاثیرگذار.کسی که یه لحظه تداعیِ یادش می ارزه به هزار تامردایِ رنگیِ موجود در بازار! امشب شبِ تولدمه...هر چند غریب...هر چند دور... با اینکه فقط پدرم و مادرم تبریک گفتن  و تنها یه دوست با تماسش امشب رو واسم خاطره انگیز کرد.امّا خوشحالم چون میدونم بزرگ ترین هدیه ی امسالم رو از خداجونم،خدای مهربونم می گیرم. سالی که گذشت یکی از بهترین سال های عمرم بود؛خدا رو شکر امسال خدا خیلی بیشتر هوام رو داره!می دونم. تولدم مبار نیستیبی سبب منم...ادامه مطلب
ما را در سایت نیستیبی سبب منم دنبال می کنید

برچسب : تولد, نویسنده : tamayoza بازدید : 35 تاريخ : جمعه 27 مرداد 1396 ساعت: 8:54

به نظرم واسه ی این زندگی یه مقدمه حتما لازمه!هیچکس نمی تونه انقدر سخت  با این شرایط فوق سورئال زندگی کنه در صورتی که هیچ هماهنگی از قبل نشده باشه....

فقط یه نفر می تونه من رو از این اوضاع نجات بده و اون خود تویی.....

پی نوشت:یه دمنوش گل گاو زبون شدیدا نیاز دارم.

نوشته شده توسط صبا موسوی در شنبه ۱۳۹۵/۱۲/۱۴ |
نیستیبی سبب منم...
ما را در سایت نیستیبی سبب منم دنبال می کنید

برچسب : مقدمه, نویسنده : tamayoza بازدید : 16 تاريخ : جمعه 27 مرداد 1396 ساعت: 8:54

از اندوه فرار می کنم؛می رسم به تو(بدون هیچ علامت تعجبی)

تویی که نه با من حرف می زنی؛نه حضورت لمس می شود...

تنها آرامشی(جای تعجب ندارد)

و آنقدر سکوت می کنی که پناهم می دهد این سکوت...

کاش می شد همه ی این لحظه های با تو بودن را ثبت کنم و از نو دوباره شروعشان کرد.....

هیچکس باور کن هیچکس مثل تو نیست.

نوشته شده توسط صبا موسوی در شنبه ۱۳۹۶/۰۱/۲۶ |
نیستیبی سبب منم...
ما را در سایت نیستیبی سبب منم دنبال می کنید

برچسب : قامت, نویسنده : tamayoza بازدید : 31 تاريخ : جمعه 27 مرداد 1396 ساعت: 8:54

حالا که نیستی؛بعد از سه سال!

خوب که فکر می کنم میبینم باید آن روزها از تو می پرسیدم کدام شکل هندسی را بیشتر دوست داری؟کدام رنگ را بیشتر؟

و کدام آهنگ را خیلی دوست داری؟

من در این شب ها به تمام آن ها محتاجم.....

پ.ن یک: تولدت بود و هوای گونه هایم شرجی تر از آنجاست.....

پ.ن دو: برای آمدنت در نبودت جشن می گیرم؛

تولدت مبارک.

نوشته شده توسط صبا موسوی در دوشنبه ۱۳۹۶/۰۳/۰۱ |
نیستیبی سبب منم...
ما را در سایت نیستیبی سبب منم دنبال می کنید

برچسب : برای,شما,نویسم, نویسنده : tamayoza بازدید : 29 تاريخ : جمعه 27 مرداد 1396 ساعت: 8:54

جایی پشت تمام کوه های دنیا،در یک ساختمان سه چهار طبقه ی قدیمی،توی یکی از بدترین اتاق های آن و روی تخت های دوطبقه آن هم طبقه ی بالا؛بین چند نفر غریبه که هیچکدام برای تو قابل فهم نیستند..... تازه بدترین قسمت ماجرا اینجاست که بوی عرق و کصافط تمام اتاق را گرفته و تو تنها می توانی با بالشتت خودت را خفه کنی؛اینجا زندگی از کنترل من خارج شده و من تنها تماشاگر زندگی ام بودم!هر چند می دانم قابل تحمل نیست نه این اتاق نه این خوابگاه و نه این دانشگاه اما باید اعتراف کنم زندگی دقیقا از همین جاهاست که شروع میشه.....دقیقا از همین جاها..... حداقل اینه که می دونم من واقعی زیر این کالبد مسخره ی دنیا بازنده نبودم نیستیبی سبب منم...ادامه مطلب
ما را در سایت نیستیبی سبب منم دنبال می کنید

برچسب : خدایا,شکرت, نویسنده : tamayoza بازدید : 45 تاريخ : جمعه 27 مرداد 1396 ساعت: 8:54

بعضی آدم ها از دور زیباترند،بعضی از دور مهربان تر!از دور صمیمی ترند و از دور بهتر!   تو اما از دور چیز دیگری هستی!تو از دور نزدیک تری!و هر چه نزدیک تر می آیی بیشتر حس می کنم چقدر ما شبیه هم هستیم!شبیه هم هستیم...شبیه هم...امّا انگار   این جای داستان تو فرق می کنی باید کمی بیشتر تلاش کنی!زندگی گاهی وقت ها خودش را بالا می آورد روی آدم ها!دوست نداری ببینی،بفهمی،گوش کنی،حتی بر خلاف همه مردن را هم نمی خواهی!   همین اختلاف از تو تا این حد معما ساخته...انقدر که قابل حل شدن نیستی!   نیستی و در این نبودن فاصله ای نیست؛حرف ها آواها و صدا ها همه و همه رنگ می بازند وقتی قدم نیستیبی سبب منم...ادامه مطلب
ما را در سایت نیستیبی سبب منم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده سریال شهرزاد,نویسنده,نویسنده هری پاتر,نویسنده بابا لنگ دراز,نویسنده شازده کوچولو,نویسنده معاصر روسیه,نویسنده انگلیسی,نویسنده معاصر اهل چک,نویسنده دورهمی,نویسنده به انگلیسی, نویسنده : tamayoza بازدید : 25 تاريخ : چهارشنبه 17 شهريور 1395 ساعت: 15:28